خاطرات یک سمپادی
نشستیم تو تاکسی،راننده می پرسه: کجا تشریف میبرین؟
دختر عموم میگه میریم شال بخریم!!
فکو فامیله دارم؟
tags:

tags:

tags:

دراینکه آدم باید بعضی وقتا جلوی بعضیا ..
تن به خواستههای خر درونش بده و نصایح عقل رو نادیده بگیره ..... هیچ شکی نیست
اما مشکل اینجاست که ..
بعدش هیچ تضمینی وجود نداره ...
اونی که براش تن به خریّت دادی تو رو دوباره به شکل آدم به یاد بیاره
tags:

تا حالا دقت كردين هيچ قنادى قند نميفروشه
هيچ عطارى عطر نميفروشه
قهوه خونه هام همه چى دارن جز قهوه !
چـــرا واقعا ؟!؟!
tags:

یه روز مادر شنل قرمزی رو به دخترش کرد و گفت : عزیزم چند روزه مادر بزرگت مبایلشو جواب نمیده . هرچی اسمس هم براش میزنم باز جواب نمیده . آنلاین هم نشده چند روزه . نگرانشم . چندتا پیتزا بخر با یه اکانت ماهانه براش ببر . ببین حالش چطوره . شنل قرمزی گفت : مامی امروز نمیتونم . قراره با پسر شجاع و دوست دخترش خانوم کوچولو و خرس مهربون بریم دیزین اسکی . مادرش گفت : یا با زبون خوش میری . یا میدمت دست داداشت گوریل انگوری لهت کنه. شنل قرمزی گفت : حیف که بهشت زیر پاتونه . باشه میرم . فقط خواستین برین بهشت کفش پاشنه بلند نپوشین . مادرش گفت : زود برگرد . قراره خانواده دکتر ارنست بیان. می خوان ازت خواستگاری کنن واسه پسرشون. شنل قرمزی گفت : من که گفتم از این پسر لوس دکتر خوشم نمیاد . یا رابین هود یا هیچ کس . فقط اون و می خوام. شنل قرمزی با پژوی ۲۰۶ آلبالوئی که تازه خریده از خونه خارج میشه . بین راه حنا دختری در مزرعه رو میبینه . شنل قرمزی: حنا کجا میری ؟؟؟ حنا : وقت آرایشگاه دارم . امشب یوگی و دوستان پارتی دعوتم کردن . شنل قرمزی: ای نا کس حالا تنها میپری دیگه !! حنا : تو پارتی قبلی که بچه های مدرسه آلپ گرفته بودن امل بازی در آوردی . بهت گفتن شب بمون گفتی مامانم نگران میشه . بچه ها شاکی شدن دعوتت نکردن . شنل قرمزی: حتما اون دختره ایکبری سیندرلا هم هست ؟؟؟ حنا : آره با لوک خوشانس میان ...
tags:

tags:

tags:

tags:
