خاطرات یک سمپادی

روانشناسه دیشب گفت جوری زندگی کنید که انگار روز اخر عمرتونه امروز به حرفش گوش کردم دیگه واس امتحانا نمیخونم:)))


tags:
پنج شنبه 7 / 10 / 1391برچسب:, | 23:6 | فرناز جونی |

 خیالم راحته اگه زمستون سردم شد . . .
دوستانی اینجا دارم که دمشون خیلی گرمه


tags:
پنج شنبه 7 / 10 / 1391برچسب:, | 23:2 | فرناز جونی |

 

می گم چرا اینقدر وبلاگم خلوته ...
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
خر خونای کصاااااااااافط

tags:
پنج شنبه 7 / 10 / 1391برچسب:, | 15:5 | فرناز جونی |

خیلی دوس دارم برم توی یه رستوران اونوخت یارو گارسونه بیادبهم بگه:
چی میل دارین قربان؟
منم بگم: همون غذای همیشگی
بعد بره همون غذای همیشگی رو برام بیاره!
من که تاحالا نخوردم، حتماً خیلی خوشمزه س که همه تو فیلما سفارش میدن


tags:
پنج شنبه 7 / 10 / 1391برچسب:, | 15:4 | فرناز جونی |

نمیدونم چه رازیه که هروقت چلوکباب میخورم همش یاد کودکان گرسنه آفریقا میوفتم و تا زمانی که به نیت آن بندگان خدا یه سیخ اضافه تر نخورم آروم نمیگیرم


tags:
پنج شنبه 7 / 10 / 1391برچسب:, | 15:4 | فرناز جونی |

 

ترول های باحال و خنده دار دی ماه ۹۱

ترول های باحال و خنده دار دی ماه ۹۱

ترول های باحال و خنده دار دی ماه ۹۱

ترول های باحال و خنده دار دی ماه ۹۱

ترول های باحال و خنده دار دی ماه ۹۱

ترول های باحال و خنده دار دی ماه ۹۱

ترول های باحال و خنده دار دی ماه ۹۱

ترول های باحال و خنده دار دی ماه ۹۱

ترول های باحال و خنده دار دی ماه ۹۱

ترول های باحال و خنده دار دی ماه ۹۱

ترول های باحال و خنده دار دی ماه ۹۱

ترول های باحال و خنده دار دی ماه ۹۱

ترول های باحال و خنده دار دی ماه ۹۱

ترول های باحال و خنده دار دی ماه ۹۱

ترول های باحال و خنده دار دی ماه ۹۱

ترول های باحال و خنده دار دی ماه ۹۱

 

اگه خوشتون اومد نظر یادتون نره....


tags:
جمعه 6 / 10 / 1391برچسب:, | 20:4 | فرناز جونی |

 زن در جامعه نيازمند ِ

 

--- امنيت اجتماعي---

---تفريح---

--- اشتغال---

----احترام اجتماعي---

----دانشگاه---

هست

كــــــ☼ــــــه

امنيت اجتماعي نــدارنــد....

كــــــ☼ــــه

زشته دختر تفريح كنه....

كــــ☼ــــه

فرصت اشتغال محدود دارن...

كـــ☼ــــه

 

در اجتماع محترم واقع نميشن....

 

کــــ☼ــــــه

 

 

ولی دانشگاه به راحتی قبول ميشن...

 

 

 


tags:
جمعه 6 / 10 / 1391برچسب:, | 20:0 | فرناز جونی |

سال 1290:
مرد: واسه من می خوای بری درس بخونی ؟

می کشمت تا برات درس عبرت بشه.

یه بار که بمیری دیگه جرات نمی کنی از این حرفا بزنی !!!

تو غلط می کنی !!!

تقصیر من بود که گذاشتم این ضعیفه بهت قرآن خوندن یاد بده.

حالا واسه من میخوای درس بخونی؟؟؟

زن: آقا ، آروم باشین. یه وقت قلبتون خدای نکرده می گیره ها !

شکر خورد. !!! دیگه از این مارک شکر نمی خوره. قول میده…

مرد( با نعره حمله می کنه طرف دخترش ):

من باید بکشمت. تا نکشمت آروم نمی شم.

خودت بیای خودتو تسلیم کنی بدون درد می کشمت… !!!

بالاخره با صحبتهای زن،

مرد خونه از خر شیطون پیاده می شه و دختر گناهکارشو میبخشه…



سال 1330:
مرد: چی؟ دانشسرا ؟؟ (همون دانشگاه خودمون)

حالا می خوای بری دانشسرا؟ می خوای سر منو زیر ننگ بکنی؟

فاسد شدی برا من؟؟ شیکمتو سورفه (سفره) می کنم…

زن: آقا، ترو خدا خودتونو کنترل کنین.

خدا نکرده یه وخ (وقت) سکته می کنین آ…

مرد: چی می گی ززززززن؟؟

من اگه اینو امشب نکوشم (نکشم) دیگه فردا نمی تونم

جلوی این فسادو بیگیرم . یه دانشسرایی نشونت بدم که خودت کیف کنی…

بالاخره با صحبتهای زن،

مرد خونه از خر شیطون پیاده می شه و دختر گناهکارشو میبخشه…



سال1390:
مرد: کجا ؟ می خوای با تکپوش

(از این مانتو خیلی آستین کوتاها که نیم مترم پارچه نبردن و

وقتی می پوشیشون مثه جلیقه نجات پستی بلندی پیدا می کنن)

و شلوارک (از این شلوار خیلی برموداها) بری بیرون؟

می کشمت. من… تو رو… می کشم…

زن: ای آقا. خودتو ناراحت نکن بابا.

الان دیگه همه همینطورین (شما بخونید اکثرا)

مرد: من… اینطوری نیستم.

دختر لااقل یه کم اون شالتو بیار جلوتر.

نه… نه… نمی خواد. بدتر شد. همون بالا ببندیش بهتره… !!!



سال 1400:
زن: دخترم. حالا بابات یه غلطی کرد.

تو اعصاب خودتو خراب نکن. لاک ناخنت می پره.

آروم باش عزیزم. رنگ موهات یه وقت کدر می شه آ مامی.

باباتم قول می ده دیگه از این حرفا نزنه…

بالاخره با صحبتهای زن، دخترخونه از خر شیطون پیاده می شه

و بابای گناهکارشو میبخشه




tags:
جمعه 6 / 10 / 1391برچسب:, | 19:59 | فرناز جونی |

متولدین اسفند برای اثبات رفاقت به دنبال دلیل نیستن !
بی دلیل با مرامن!
اصن هر وقت میخوام خوبی اسفندیها رو وصف کنم زبانم قاصر می مونه و اشک توی چشمام جمع میشه!!


tags:
جمعه 6 / 10 / 1391برچسب:, | 19:44 | فرناز جونی |

یه روز به لقمان هيچی نگفتند.همينطورى ­ ساكت نگاش كردند.آخر خودش خسته شد و گفت:از بى ادبان ! :| :))


tags:
جمعه 6 / 10 / 1391برچسب:, | 19:44 | فرناز جونی |
Shik Them