خاطرات یک سمپادی

 

رفتم يه سیمکارت همراه اول خريدم، ايرانسل بهم اس داده : فکر نميکردم بهم خيانت کني ! واست متأسفم!! باي!!!!

tags:
دو شنبه 20 / 8 / 1391برچسب:, | 18:20 | فرناز جونی |

 

فولادی ترین اراده رو کسی داره که برای حفظ سلامتیش به موقع از پای نت بلند بشه و بره دسشویی … این آدم به جایی رسیده که لذتهای دنیا براش تموم شدست !!!

tags:
دو شنبه 20 / 8 / 1391برچسب:, | 18:19 | فرناز جونی |

حتما من باید وبموآپ کنم تانظر بدید ووووووووووا


tags:
یک شنبه 19 / 8 / 1391برچسب:, | 20:9 | فرناز جونی |

پسرا ﻫﻤﻪ ﻓﺮﺷﺘﻪ ﺍﻥ . . . . . . . . . . . . . . . ﻭ ﺑﻪ ﺩﻭ ﺩﺳﺘﻪ ﯼ ﻋﺰﺭﺍﯾﯿﻠﯿﺎﻥ ﻭ ﺍﺑﻠﯿﺴﯿﺎﻥ ﺗﻘﺴﯿﻢ ﻣﯿﺸﻮﻧﺪ


tags:
یک شنبه 19 / 8 / 1391برچسب:, | 18:6 | فرناز جونی |

 

 

 

گنجشک تو نت پر نميزنه :| خداشاهده فردا يکي بياد از تنهايي حرف بزنه همچين با پشت دست بزنم تو دهنش پخشه مانيتور بشه

tags:
یک شنبه 19 / 8 / 1391برچسب:, | 18:4 | فرناز جونی |

 

نشد یه بار این خانواده بپرسه صبونه میخوری؟ مام با ناز بگیم : بیارین تو رختخوابم لطفاً یعنی گفتیما منتهی جوابش در خور مقام ما نبود نادیده گرفتیم…

tags:
یک شنبه 19 / 8 / 1391برچسب:, | 18:3 | فرناز جونی |

 

تو ثروتمند نيستي مگر آنکه چيزي داشته باشي که با پول نتوان خريد . . .

tags:
یک شنبه 19 / 8 / 1391برچسب:, | 18:2 | فرناز جونی |

 

اگر خدا آرزويي را در دلت انداخت، بدان که توانايي رسيدن به آن را در تو ديده است...

tags:
یک شنبه 19 / 8 / 1391برچسب:, | 18:1 | فرناز جونی |

 

ﻫﯿﭻ ﻭﻗﺖ ﻓﮑﺮ ﻧﻤﯿﮑﺮﺩﻡ ﺁﺩﺍﻣﺲ ﻧﻌﻨﺎﯾﯽ ﺷﯿﮏ ﻫﻢ ﻣﯿﺘﻮﻧﻪ ﺧﻮﺷﻤﺰﻩﺑﺎﺷﻪ ﻭ ﺍﺯﺵ ﺧﻮﺷﻢ ﺑﯿﺎﺩ . . . . . . . :| ﻭﻗﺘﯽ ﻓﻬﻤﯿﺪﻡ ﮐﻪ ﺍُﺭﺑﯿﺖ ﺷﺪﻩ ۱۸۰۰ ﺗﻮﻣن

tags:
یک شنبه 19 / 8 / 1391برچسب:, | 17:55 | فرناز جونی |

مسافرکش بدون مسافر داشته می رفته، کنار خیابون یه مسافر مرد با قیافه ی مذهبی می بینه کنار می زنه سوارش می کنه. مسافر روی صندلی جلو می نشینه.
یه دقیقه بعد مسافر از راننده تاکسی می پرسه: آقا منو می شناسی؟ راننده می گه: نه...
راننده واسه یه مسافر خانم که دست تکون می داده نگه می داره و خانمه عقب می نشینه.
مسافر مرد دوباره از راننده می پرسه: منو می شناسی؟ راننده می گه: نه. شما؟ مسافر مرد می گه: من عزرائیلم.
راننده می گه: برو بابا! اُسکول گیر آوردی؟
یهو خانمه از عقب به راننده می گه : ببخشید آقا شما دارین با کی حرف می زنین؟Huh
راننده تا اینو می شنوه ترمز می زنه و از ترس فرار می کنه... Exclamation
...
...
...
...
...
...
...
...
...
...
...
بعد زنه و مرده با هم ماشین رو می دزدند!


tags:
شنبه 16 / 8 / 1391برچسب:, | 21:34 | فرناز جونی |
Shik Them