خاطرات یک سمپادی
روز قیامت میرم اون سیب زمینی ای که انداختم قاطی ذغالا و بعدش هیچ وقت پیداش نکردمو پیدا میکنم میزنم تو گوشش، بعدش بغل میکنم . . . . . . . .بش میگم میدونی چقد نگرانت بودم؟! میدونی چقد دنبالت گشتم؟ (این قضیه برای مغز پسته ای که پرید رفت زیر مبل هم صادقه)
نظرات شما عزیزان:
کد را وارد نمایید:
عکس شما
✘мɛиʋ✘
✘ᗩuтнσяƨ✘
✘Ɖayℓi✘
✘ᗩяcнιʌɛƨ✘
✘ƒяιɛиƉƨ✘
تبادل لینک هوشمند برای تبادل لینک ابتدا ما را با عنوان دخمل سمپادی و آدرس intelligent.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.
✘Ɖɛƨιɢиɛr✘
Shik Them